قوانین کشور ما در مورد طلاق بسیار روشن است با وجود این وقتی طلاقی رخ میدهد مشکلات زیادی را برای هر دو طرف ایجاد میکند، مواردی مانند طلب مهریه، تعیین تکلیف جهیزیه، حق بچههای احتمالی و ... مسائلی هستند که در مسیر جدایی زوجین مطرح میشود.
میشه در مباحث حقوقی مربوط به ایرانیان مقیم خارج این سئوال پیش میآید که باید مقررات کشور متبوع ارجح باشد یا کشوری که ایرانی در آن اقامت دارد؟ یک استاد دانشگاه در پاسخ به این سئوال به «حمایت» میگوید: در این باره باید گفت که مقررات امری کشور ایران که کشور متبوع است و مقررات امری کشور محل اقامت باید هر دو با هم رعایت شود.
«فرهاد پروین» در باره علت این اتفاق توضیح میدهد: اگر مقررات کشور متبوع رعایت نشود حقوق کسب شده قابلیت شناسایی شاکی و اجرا در ایران را ندارد و اگر حقوق کشور خارجی محل اقامت رعایت نشود فرد مقیم با ضمانت اجراهای رعایت نشدن حقوق خارجی کشور محل اقامت مواجه میشود؛ در واقع ایرانی مقیم خارج از کشور باید با احتیاط عمل و مقررات امری هر دو کشور متبوع و محل اقامت را رعایت کند.
کلیت ماده قانونی
به گفته وی، در بررسی امر طلاق ایرانیان خارج از کشور، در مورد مرجع مورد مراجعه برای طلاق مواد قانونی زیادی وجود دارد. این استاد دانشگاه درباره این مواد قانونی میگوید: ماده 14 قانون حمایت از خانواده 1/12/1391 مقرر کرده است که «هرگاه یکی از زوجین مقیم خارج از کشور باشد، دادگاه محل اقامت طرفی که در ایران اقامت دارد برای رسیدگی صالح است. اگر زوجین مقیم خارج از کشور باشند اما یکی از آنان در ایران سکونت موقت داشته باشد، دادگاه محل سکونت فرد ساکن در ایران و اگر هر دو در ایران سکونت موقت داشته باشند، دادگاه محل سکونت موقت زوجه برای رسیدگی صالح است.»
وی ادامه میدهد: همچنین هرگاه هیچ یک از زوجین در ایران سکونت نداشته باشند، دادگاه شهرستان تهران صلاحیت رسیدگی را دارد، مگر آنکه زوجین برای اقامه دعوی در محل دیگر توافق کنند.
پروین در این باره از ماده 15 همین قانون نیز نام میبرد و میگوید: این ماده اجازه داده است که ایرانیان مقیم خارج از کشور، امور و دعاوی خانوادگی خود را در محاکم و مراجع صلاحیتدار محل اقامت خویش مطرح کنند.
به گفته وی، احکام این محاکم یا مراجع در ایران اجرا نمیشود مگر آنکه دادگاه صلاحیتدار ایرانی این احکام را بررسی و حکم تنفیذی صادر کند.
این استاد دانشگاه توضیح میدهد: در مورد این نوع طلاقها ماده 6 قانون مدنی نیز باید در نظر گرفته شود. بر اساس این ماده، قوانین مربوط به احوال شخصیه، از قبیل نکاح و طلاق و اهلیت اشخاص و ارث، در مورد تمامیاتباع ایران، حتی اگر مقیم خارجه باشند، مجری خواهد بود.
احترام به ادیان رسمی
این استاد دانشگاه تاکید میکند: از طرف دیگر طبق اصول 12 و 13 قانون اساسی، دین رسمیایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الیالابد غیرقابل تغییر است، البته مذاهب دیگر اسلامیاعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود. از سوی دیگر ایرانیان زرتشتی، کلیمیو مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
فرهاد پروین ادامه میدهد: اگر زن و مرد ایرانی، به عنوان مثال مقیم آمریکا، در مذاهبشان تشریفات خاصی در طلاق وجود نداشته باشد (اقلیت مذهبی یا دینی نباشند) و حقوق کشور محل اقامت با حقوق مذهبی آنها در تعارض باشد دین حاکم در ایران قابلیت شناسایی و اجرا را دارد.
اگر قوانین رعایت نشود!
این حقوقدان خاطرنشان میکند: اگر در باره زوجین مقیم خارج از کشور به سبب انجام ندادن تشریفات طلاق، حکم طلاق دادگاه خارجی در ایران مورد شناسایی و اجرا قرار نگرفت توافقهای مالی یا غیرمالی مربوط و وابسته به موضوع طلاق نیز کان لم یکن میشود؛ زیرا معمولاً این توافقها به همراه انحلال نکاح، یک واحد و کل غیرقابل تجزیه را تشکیل میدهند که بخش اساسی و زیربنایی موضوع طلاق است و با روبهرو شدن آن با موانع حقوقی، توافقهای روبنایی و جنبی (شامل مالی و غیرمالی) فاقد اثر حقوقی میشود.
مباحث خانوادگی ایرانیان خارج از کشور
دکتر پروین در ادامه مباحث خانوادگی و من جمله طلاق ایرانیان در خارج از کشور را از نظر حقوق ایران طبق ماده 6 قانون مدنی بررسی میکند. این ماده مقرر کرده است: «قوانین مربوط به احوال شخصیه، از قبیل نکاح و طلاق و اهلیت اشخاص و ارث، در مورد تمام اتباع ایران، ولو این که مقیم در خارجه باشند، مجری خواهد بود» وی میافزاید: حقوق ایران نیز در مورد مذاهب رسمی آن را به مقررات مذهبی فرد ایرانی ارجاع میدهد اما کشور محل اقامت گاه مقرراتی متفاوت و حتی معارض با حقوق متبوع شخص دارد که باعث ایجاد تعارض قوانین میشود و در مواردی نمیتوان راه حل جامعی برای رفع تعارض بین حقوق متبوع و حقوق کشور محل اقامت یافت؛ بنابراین هر حقوق در سرزمین خود لازمالاجرا و معتبر است.
به گفته وی طبق ماده 963 قانون مدنی روابط شخصی و مالی بین زوجین را اگر زوجین تبعه یک دولت نباشند تابع قوانین دولت متبوع شوهر میداند بنابراین مقررات و تشریفات طلاق بین زوجین ایرانی و زوج خارجی تابع حقوق متبوع زوج خارجی است. در اینجا نیز اگر این خانواده مقیم خارج از کشور باشند کشور محل اقامت ممکن است راه حل متفاوتی داشته باشد.
این استاد دانشگاه میگوید: اگر زوج و زوجه هر دو خارجی و در ایران حضور داشته باشند، برای موضوعهای مربوط به انحلال نکاح، طبق ماده 4 قانون حمایت از خانواده مصوب سال 91 به دادخواست آنان رسیدگی میشود و دادگاههای خانواده صلاحیت رسیدگی به این موضوع را دارند. اصولاً صلاحیت مراجع قضایی عام است و وابسته به تابعیت اشخاص نیست.
نگاه قانون به طلاق شیعه
طبق اصول 12 و 13 قانون اساسی و قانون خاص لزوم رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه اقلیتهای دینی از لحاظ ماهوی در مباحث احوال شخصیه و من جمله طلاق تابع مقررات خودشان هستند. پروین با بیان این مطلب تاکید میکند: از لحاظ مرجع رسیدگی نیز مانند سایر ایرانیان، دادگاههای خانواده صلاحیت رسیدگی به موضع طلاق آنان را دارند. وی میگوید: اما در قسمت آخر تبصره ماده 4 قانون حمایت از خانواده، تاسیس بیسابقهای مقرر شده است مبنی بر اینکه تصمیمهای مراجع عالی اقلیتهای دینی مذکور در امور حسبی و احوال شخصیه آنان از جمله نکاح و طلاق، معتبر و توسط محاکم قضایی بدون رعایت تشریفات، تنفیذ و اجرا میشود.
به گفته این استاد دانشگاه، به نظر میرسد که این مقرره قانونی احترام به حقوق اقلیتهای دینی و تایید و تنظیمات مقامات عالی مذهبی آنها در امور حسبی و احوال شخصیه خود است اما در واقع این امر باعث تضعیف حقوق آنها میشود؛ زیرا در حالی که به طور عادی برای امر مهم طلاق رسیدگی سه مرحلهای بدوی، تجدیدنظر و فرجامخواهی در سیستم قضایی پیشبینی شده است تصمیمهای مراجع دینی اقلیتها که اصولاً یک مرحلهای است بدون هیچگونه تشریفات و کنترل حداقل شکلی باید تأیید شود.وی ادامه میدهد: ضمن آنکه اصطلاح مراجع عالی اقلیتهای دینی بهطور دقیق در مورد تک تک اقلیتها، مدون و مشخص برای سیستم قضایی نیست. اگرچه این قانون به تصویب شورای نگهبان رسیده و عدم مغایرت آن با قانون اساسی توسط این نهاد احراز شده است، نمیتوان ذهن را از مقایسه مقرره مذکور با اصل 156 قانون اساسی بازداشت.
این استاد دانشگاه درباره اصل 156 قانون اساسی میگوید: در این اصل آمده است: «مرجع رسمی تظلمات و شکایات دادگستری است.»